نقش وراثت محیط و اراده در رفتار انسان
جبر و اختيار در اصطلاح روانشناسي. آنچه که در بارة جبر و اختيار بيان شد، معاني لغوي بودند، ولي در اصطلاح روانشناسي مانند مباحث مطرح در علوم ديگر سخن از اين است که آيا انسان در کارهاي خويش توان تصميم گيري دارد يا خير يا به عبارت ديگر: «منظور از اختيار در اينجا نوعي توانايي رواني ويژة انسان است که شخص بر اساس آن ميتواند در قلمرو خاصي، تاثيرات زيستي و محيطي را تحت تسلط خويش درآورد و با گزينش خود، رفتار و مسير رشد خويش را آگاهانه انتخاب نمايد.»[9] جبر از نظر معنا در مقابل اختيار قرار ميگيرد.
به بيان ديگر در مسئلة جبر و اختيار سخن در اين است كه ماهيت انسان چگونه است «يكي از موضوعات اساسي كه تصور از ماهيت انسان را روشن ميسازد به مجادلة قديمي بين ارادة آزاد و جبر گرايي مربوط ميشود. نظريه پردازان هر دو طرف، سؤالهاي زير را پرسيدهاند: آيا ما هشيارانه جريان اعمال خود را هدايت ميکنيم؟ آيا ميتوانيم به صورت خود انگيخته، جهت افکار و رفتار مان را انتخاب کنيم و به صورت منطقي از بين چارههاي موجود آنها را بر گزينيم؟ آيا ما آگاهي هشيار و درجهاي از خود گرداني داريم؟ آيا ما بر سرنوشت خود حاکميم يا قربانيان تجربة گذشته، عوامل زيستي، نيروهاي نا هشيار يا محرکهاي بيروني هستيم، عواملي که کنترل هشياري بر آنها نداريم؟ آيا رويدادهاي بيروني آنچنان شخصيت ما را شکل دادهاند که قادر به تغيير دادن رفتارمان نيستيم؟»[10]
اينها سؤالهايي هستند که تا گرايش انسان به جبر و اختيار مشخص نشود، پاسخ دادن به آنها مشکل است.
محيط و وراثت
تعريف محيط. هر آنچه كه بيرون از انسان است و بر انسان احاطه دارد، محيط به حساب ميآيد. در تعريف محيط ميگويند: «محيط... شامل تمامي متغير هاي خارج از وجود فرد ميشود كه از آغاز باروري و انعقاد نطفه تا هنگام تولد و سپس تا مرگ، انسان را دربر گرفته و بر او تأثير میگذارد يا از وی تأثير میپذيرد.»[11]
تعريف وراثت. وراثت صفاتي است كه از پدر و مادر، از طريق ژن موجود در کروموزوم، به انسان منتقل ميشود و شخصيت انسان را ميسازد.[12] و يكي از عوامل بسيار مؤثر بر انسان محيط و وراثت است زيرا در ديد ظاهري انسان چنين ميپندارد كه انسان هر آنچه دارد از محيط و وراثت است زيرا كمتر كسي را ميتوان يابيد كه بر خلاف محيط و جو حاكم رشد كند در برخي از چيزها آنچه كه محيط بر انسان تحميل ميكند چارهاي ندارد مگر آنكه آن را پذيرا شود و محيط نيز از رحم مادر آغاز ميگردد تا شامل جامعه، مدرسه و حتي آب و هوا ميشود.
راه حل
اين باور كه سازندة شخصيت انسان، محيط، فرهنگِ حاكم و وراثت است، در علم كلام و روانشناسي مطرح بوده و بحثي است كه از شرق تا غرب عالم دامن گسترده است و بسياري پذيرفتهاند كه انسان پروردة همان محيط و وراثت است؛ روسو ميگويد: «تمام آنچه را كه هنگام تولد نداريم و در بزرگي احتياج پيدا خواهيم كرد، به وسيلة تربيت به دست ميآوريم. اين تربيت را ميتوان يا از طبيعت يا از آدميان يا از اشيا فرا گرفت، توسعة داخلي قوا و اعضاي بدن پرورشي است كه از طبيعت ميگيريم. تربيت آدميان به ما ياد ميدهد كه چگونه بايد از اين توسعة قوا استفاده نمود آنچه را كه به واسطة آزمايش چيزهايي كه ما را احاطه نموده و بر ما تأثير دارد ميآموزيم، تربيتي است كه اشيا به ما ميدهد بنابراين هريك از ما به وسيلة سه استاد تربيت ميشود.»[13]
شكي نيست همان گونه كه آب و هواي سالمِ محيط زيست، بر مزه و طعم ميوههاي درختان و رنگ چهره اثر ميگذارد، بر اخلاق، آداب و تربيت نيز اثر گذار است و به عيان ديده ميشود كه وراثت و محيط، اثر عميقي بر انسان دارد و او را به سوي راه و رسم حاكم بر محيط ميكشاند، كودك از سنين سه سالگي تا دوران تثبيت شخصيت، بيشتر از هر دوره از محيط تاثير ميپذيرد چنان كه در گويشهاي زباني، عملكردها، رسوم و عادات و... ميتوان ديد، بنابراين محيط سالم، انسانِ سالم به بار ميآورد، آية ﴿أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا﴾[14]؛ مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت کنيد؟
به نحوي قبول تاثير محيط بر انسان است. ولي با همة اينها، محيط و وراثت يكه تاز ميدان نيستند، در نهايت، انسان در گرو اعمال خويش است و سرنوشت او به دستش رقم ميخورد. در ذيل برخي از دلايل را ياد ميکنيم.
1. تلاش مصلحان
خداوند براي هدايت بشر در هر زماني پيامبراني را فرستاده است و قرآن ميفرمايد: ﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّي نَبْعَثَ رَسُولاً﴾[15] و ما تا پيامبري بر نينگيزيم، به عذاب نميپردازيم.
اگر محيط و وراثت انسان را در حد مجبور بودن قرار ميداد، اين فرمايش خداوند معني نداشت و در عين حال فرستادن پيامبران نيز بيهوده بود چنانکه در كلام اسلامي در بحث جبر و اختيار، اين مسئله مطرح است كه، محيط و وراثت تا چه حد بر انسان تاثيرگذار است، آيت الله سبحاني در كتاب الهيات چنين مينگارد: «شكي نيست كه اين عوامل (محيط، وراثت و فرهنگ) در ساختار شخصيت انسان تأثير دارد، ليكن اين تاثير به حدي نيست كه اختيار را از انسان بگيرد، زيرا اگر چنين باشد، تلاش مربيان و عملكرد مصلحان بيهوده خواهد بود.»[16]
از اين رو اختيار انسان بر وراثت و محيط حاكم ميشود، انسان با اختيار ميتواند، بسياري از صفات رذيله را از خود دور كند. اگرچه مشكلات و رنجهاي فراوان دارد.
2. تاثير محيط و وراثت در برخي از افعال
انسان داراي افعال گوناگون و متفاوتي است که در برخي از افعال و ساختار، ارادة انسان هيچ دخيل نيست بلکه يا تابع وراثت است، يا تابع محيط از اين رو برخي، صفات جسمي و روحي انسان را تقسيم كردهاند به صفات قابل تغيير و صفات غير قابل تغيير كه در قسمت غير قابل تغيير مانند رنگ چشم و صفات روحي همچون حماقت، جنون و... را متاثر از وراثت دانستهاند كه قابل تغيير نيست ولي انسان در بسياري از صفات مختار است مانند شجاعت، سخاوت، بخل، ترس و... که همه تا حدي در اختيار خود او است. و انسان در اين موارد مختار است نه مجبور. از اين رو اصل وراثت منافات با اختيار انسان در تعيين سرنوشت ندارد.[17] و زمينهها را فراهم ميسازد. آنچه که از محدودة اختيار انسان بيرون است نه سبب امتياز است و نه خداوند به سبب آن او را ثواب و عقاب ميکند بلکه ملاک برتري در اسلام تقوا است که امري است اختياري خداوند در بارة ملاک برتري ميفرمايد: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَي وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾[18]؛ اي مردم، ما شما را از مرد و زني آفريديم، و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يکديگر شناسايي متقابل حاصل کنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بيترديد، خداوند داناي آگاه است.
انجام تکاليف و تقوا داشتن و نداشتن، در اختيار انسان است. اگرچه محيط در سهولت فراگيري و سختي آن تاثير دارد اما در اصل انتخاب آن بي تاثير است اين خود انسان است که بايد با اراده مسير خويش را تعيين نمايد نه محيط و وراثت.
3. محيط و وراثت به عنوان علت ناقصه
امروزه در روانشناسي نيز تاثير محيط و وراثت را به گونهاي ديگري طرح ميكنند، و ميگويند: «در حقيقت، ويژگيهاي رواني، حاصل كنش متقابل بين وراثت و محيط هستند. امروزه ديگر از مشاجرة قديمي وراثت در مقابل محيط سخن نميگويند و به جاي آن پژوهشگران ميپرسند چگونه وراثت توانمنديهاي فرد را محدود ميسازد؟ و يا شرايط مساعد و نامساعد محيطي تا چه اندازه مي توانند توانمندي ارثي را تغيير دهند؟»[19]
همان گونه که شرايط محيطي و ارثي در تعامل است و آن دو به عنوان عوامل معده براي همديگر پذيرفته ميشوند، نه به عنوان علت تامه؛ در ساختن شخصيت انسان نيز محيط و وراثت به عنوان علت معده مطرح است نه علت تامه بلکه علت تامه ارادة انسان است؛ بنا بر اين تاثير محيط و وراثت در حد علت تامه نيست و در حد علت ناقصه ميتوان آن را پذيرفت.[20] که در اين صورت اختيار از انسان سلب نميشود.
نتيجه
نتيجه اين است که انسان تحت تاثير محيط و وراثت قرار ميگيرد ولي اصل کاره و اداره گر انسان، همان ارادة او است نه محيط و وراثت. زيرا محيط و وراثت به عنوان علت معده و ناقصه مطرح است نه به عنوان علت تامه. افزون بر اينکه اگر انسان مجبور باشد، تلاش مربيان و مصلحان و فرستادن پيامبران بيهوده خواهد بود.
پينوشتها
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . رک. سبحاني، جعفر، الالهيات علي هدي الكتاب و السنة و العقل، سوم، مركز جهاني علوم اسلامي، قم، 1411ق. ج2 ص: 317.
.[2] مطهري، مرتضي، مجموعه آثار(1)، انتشارات صدرا، 1370، دوم، ص41 و42.
[3] . فراهيدي، خليل بن احمد: كتابالعين، تحقيق: مهدي المخزومي/ ابراهيم السامرائي، دوم، مؤسسة دارالهجره. 1408ق.
[4] . ابن منظور، لسان العرب، اول، ادب الحوزه، 1405ق.
[5] . دهخدا، علي اكبر: فرهنگ دهخدا، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1373. مادة جبر.
[6] . همان، مادة اختيار
[7] . طريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، تحقيق: سيد احمد حسيني، دوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1408ق.
[8] . مولوي بلخي، مولانا جلال الدين محمد، مثنوي معنوي، اول. اقبال، 1374، دفتر پنجم، ص867.
[9] . جمعي از نويسندگان، روانشناسي رشد(1) با نگرش به منابع اسلامي، اول. سمت، 1374. ص245.
[10] . شولتز و شولتز، دوان و سيدني الن، نظرّيههاي شخصيت، م. يحيي سيد محمدي، نهم، نشر ويرايش، تهران، 1385. ص41.
[11] . بیريا، ناصر و ديگران، روانشناسی رشد (1) ص219
[12]. برك، لورا اي، روان شناسي رشد (از لقاح تا کودکي)، م. يحيي سيدمحمدي، نشر ارسباران، تهران، 1386، نهم، ج1، ص73.
[13]. روسو، ژان ژاك، اميل يا آموزش و پرورش، م. غلامحسين زيرك زاده، چاپ رشديه. بيتا. ص7 و 8.
[14]. نساء آيه97.
[15]. اسرا آيه15.
[16]. الالهيات علي هدي الكتاب و السنة و العقل، ج2 ص 317.
[17]. رباني گلپيايگاني، علي، جبر و اختيار، ص228.
[18]. حجرات(49)، آيه13.
[19]. آذربايجاني، مسعود، / سالاري فر، محمد رضا، روانشناسي عمومي، دوم، انتشارات زمزم هدايت، قم، 1383. ص68.
[20]. رباني گلپيايگاني، علي، جبر و اختيار، مؤسسة تحقيقاتي سيدالشهدا، قم، 1368، اول. ص231.
تاثير وراثت و محيط بر هوش
--------------------------------------------------------------------------------
ژن ها به تنهايي در به وجود اوردن صفت اشخاص عمل نمي كنند چرا كه محيط نيز تاثير قابل ملاحظه اي بر روي نحوه ي عمل ژن ها دارد. برخي از صفت هاي مشخصي چون قد - هوش و وزن تا حدي از طريق ژن ها تعيين مي شوند با وجود اين محيط عامل مهمي در شكل گيري هر يك از اين صفت هاي مشخصه به شمار مي رود. به ط.ر مثال بلندي قد در برخي كشور ها در ميان نسل هاي متوالي بارز است و اين صفت را نسل هاي بعد نيز به ارث مي برند.مهم ترين علت در ايجاد اين صفت تغذيه بهتر و مناسب است كه يك عامل محيطي محسوب مي شود. همچنين والدين با اگاهي بيشتر داراي بچه هاي باهوشي هستند كه نتيجه وراثت است ولي پدر و مادري كه تعليم و تربيت بهتري داشته باشند و علاقه زيادي به مدرسه - كتاب - مسافرت - بحث هاي خانوادگي - طرح رويداد هاي جاري جامعه نشان مي دهند محيطي را به وجود مي اورند كه بچه ها در ان به اموختن تشويق مي شوند . شايد اين امر تحت تاثير محيط و نه وراثت باشد چنان كه ممكن است كودكان از نظر هوشي به والدين خود شبيه شوند و در كل عامل اصلي تركيبي از وراثت و محيط است هوش صفت بارزي است كه تحت تاثير محيط قرار ميگيرد . كودكاني كه زمينه اموزشي ضعيفي دارند نمرات تست هوشي خود را از طريق اموزش هاي ويژه افزايش ميدهند .گاهي نيز برخي از كودكان عقب مانده نمرات امتحاني خود را از سطح زير متوسط به متوسط افزايش مي دهند كه اين تغيير بر اثر بهتر شدن محيط زندگي انها ايجاد مي شود . وراثت تنها رشد هوشي انسان را محدود ميكند و رشد اين توانايي موروثي به عوامل محيطي بستگي دارد . تاثيرات محيطي از دوران جنيني اغاز مي شود و تا بعد از تولد ادامه مي يابد . اگر محيط مناسب باشد شخص ممكن است ميزان هوش خود را تا سطح وراثت بالا ببرد و اگر محيط دلخواه نباشد رشد هوش ممكن است تا سطح پايين تر از وراثت متوقف شود.
تاثیر محیط بر شخصیت آنچه به اینجا پیوند دارد... تاثیر وراثت بر شخصیت نظریات رشد
جامعه و علوم اجتماعی > روان شناسی > روان شناسی شخصیت
(cached)
--------------------------------------------------------------------------------
دید کلی
از عوامل مهم موثر بر ویژگیهای شخصیتی افراد عامل محیط است. تجاربی که فرد از محیط خود کسب میکند، ارتباط و تعاملی که با محیط دارد، بازخوردها و تاثیراتی که از محیط دریافت میدارد، رشد و شکل گیری شخصیت او را تحت تاثیر قرار میدهد. هرچند افراد انسانی با یک سری ویژگیهای ذاتی که جنبه ارثی و ژنتیک دارند، متولد میشود، اما محیط و جنبههای مختلف آن تاثیر بسزایی در بروز این ویژگیها یا مکنون ماندن آنها ایفا میکند.
بر این اساس هرچند برخی ویژگیهای شخصیت با پایه و اساس ژنتیک در فرد وجود دارند، اما ظهور و بروز آنها به شرایط محیطی بستگی دارد. برخی از ویژگیهای شخصیتی نیز عمدتا توسط محیط در فرد بوجود میآیند و ریشههای ارثی ضعیفی را در آنها میتوان شناسایی کرد. با این حال آن چه برای روان شناسان حائز اهمیت است، تعامل وراثت و محیط است که پیچیدگیهای موجود در این تعامل و تاثیر آن بر ویژگیهای مختلف شخصیتی هنوز جای پژوهش دارد.
انواع محیطهای موثر بر شخصیت
تقسیم بندیهای مختلفی میتوان روی محیط انجام داد و تاثیرات آن را بر شخصیت مورد مطالعه قرار داد. در یک تفسیم بندی کلی ، محیط به دو محیط قبل از تولد و محیط بعد از تولد تقسیم میشود. امروزه روان شناسان تاثیر عوامل محیطی قبل از تولد را بر انواع ویژگیهای رشدی و شخصیتی مسلم میدانند. شرایط روحی مادر ، احساسات عاطفی او نسبت به جنین در حال رشد و عوامل مشابه دیگر ، رشد و شکل گیری شخصیت کودک را تحت تاثیر قرار میدهد. در محیط بعد از تولد ویژگیهای شخصیتی والدین ، شیوههای تربیتی ، انواع امکانات اقتصادی ، فرهنگی و جغرافیایی محیط رشد کودک ، دارای اهمیت به شمار میروند. در یک تقسیم بندی عمومی محیط موثر بر شخصیت فرد به دو دسته محیط فیزیکی و محیط اجتماعی تثسیم میشوند:
محیط طبیعی یا فیزیکی موثر بر شخصیت
محیط فیزیکی آن محیط طبیعی است که دارای آب و هوا ، شرایط اقلیمی ، منابع غذایی و دیگر امکانات مادی میباشد. هر کدام از این عوامل میتوانند بر روی شخصیت افرادی که به نحوی با آنها در ارتباط هستند، تاثیر بگذارد. در مناطقی که با تغییرات فصلی ، تغییرات دمایی بارزی صورت میگیرد، میتوان اعمال بسیار خصمانهای را در فصل تابستان گرم بیشتر از فصل زمستان مشاهده کرد. مردمی که در مناطق کوهستانی زندگی میکنند، با غریبهها کمتر جوش میخورند. در حالی که مردمی که در مناطق جلگهای زندگی میکنند، چنین نیستند. شواهد متعددی که حاصل پژوهشهای مختلف در این زمینه میباشد، حاکی از تاثیر محیطهای فیزیکی بر شخصیت افراد و شکل گیری و رشد آن است.
محیط اجتماعی
قسمت اعظم یادگیریهایی که شخصیت افراد تحت تاثیر قرار میدهد نه در فضای معمولی محیطهای طبیعی، بلکه در محیط بسیار پیچیده که به وسیله رفتار افراد دیگر خلق و ایجاد شده است، انجام میپذیرد. منظور از محیط پیچیده اجتماعی یعنی الگوهای فرهنگی ، طبقه اجتماعی ، شیوههای تربیتی کودکان ، ساختار خانواده ، سیستمهای تعلیم و تربیت و الگوهای استخدامی است. هر کدام از اینها به نوعی تاثیرات خود را روی شخصیت افراد نشان دادهاند.
رفتار اعضای وابسته به یک فرهنگ در قبال افراد مسن ، به حس احترام به خود افراد مسن جامعه تاثیر میگذارد. اعضای یک طبقه اجتماعی بر روی نحوه گفتار ، نوع پوشش ، امکان بازآفرینی فعالیتها ، نحوه تلقی از استعدادها و اهداف زندگی تاثیر میگذارد. آنچه که افراد در دوران کودکی خویش تجربه میکنند، مانند تنبیههای انضباطی والدین ، الگوهای غذایی ، شیوه بروز احساسات و عواطف ، ممانعتها و انتظارات غالبا پایه و اساس شخصیت افراد در سنین بزرگسالی است. در ارتباط با این موضوع ساختار خانواده هم دخیل است. یعنی تعداد خواهران و برادران ، تعداد افراد خانواده ، وجود پدر یا مادر ، تماما نشان دادهاند که نقش عمدهای در تحول شخصیت کودک به عهده دارند. در خارج از محیط خانه ، شخصیت به وسیله مشخصههای محیط اجتماعی مثل مدرسه ، میزان تحصیلات ، شغل و محل کار تاثیر میپذیرد.
تفاوتهای فردی در تاثیرپذیری شخصیت از محیط
پژوهشهای مختلف نشان میدهد که حتی شرایط یکسان محیطهای طبیعی یا اجتماعی تاثیرات متفاوتی بر روی افراد گوناگون خواهند داشت. البته این مطلب از جهتی نتیجه تعامل و ارتباط عوامل وراثتی و محیطی است. به عنوان مثال تاثیر آب و هوای گرم را بر روی افرادی که در محیط پرجمعیت زندگی میکنند، در نظر بگیرید. کاملا واضح و روشن است که چنین موقعیتی ، اعمال به شدت خصمانه را افزایش میدهد، اما این امر بدان معنی نیست که هر کسی که در چنین محیطی زندگی میکند، رفتار خصمانهای خواهد داشت.
تفاوتهای فردی در عملکردهای مردم در قبال گرما در شرایط پرجمعیت را نیز از یک سو میتوان نتیجه تعامل عالی وراثت و محیط دانست. به عبارتی ، علاوه بر این که تاثیر عوامل مختلف محیطی غیر از گرما و شرایط پرجمعیت میتواند دخالت کرده و رفتار فرد را شکل دهد، عامل وراثت نیز از سوی دیگر تاثیر فزایندهای خواهد داشت. به این ترتیب در مناطق جرمخیز یک شهر هر چند آمار افراد متمایل به جرم ، ممکن است زیاد باشد، ولی این شامل همه افراد نمیشود. چرا که عواملی محیطی که موثر بر تقویت ویژگیهای شخصیتی که مانع گرایش به جرم در فرد میشود، نیز در مورد افراد وجود خواهد داشت. همین طور عاملی به نام ژنتیک که تاثیر قوی در تعامل خود با محیط برجا میگذارد.
پژوهش در زمینه تاثیر وراثت بر شخصیت
تحقیق در مورد اثرات ژنتیک (وراثت) روی شخصیت مشکل است. دلایل چندی برای این موضوع وجود دارد، یکی از آنها این است که یک اتفاق نظر عمومی در زمینه تعریف شخصیت وجود ندارد. وقتی هیچگونه توافقی در زمینه اینکه چگونه میتوان شخصیت را اندازه گیری کرد، وجود ندارد و با توجه به این که تحقیقات نیاز به روشهای عینی اندازه گیری دارد، دچار مشکل میشویم.
اشکال دیگر این است که از نظر اخلاقی امکان ندارد بتوانیم آزمایشاتی را انجام بدهیم که لازمهشان تغییر دادن متغیرهای ژنتیکی است. برای این که جانداران را از نظر ژنتیکی مورد مطالعه قرار دهیم، میتوانیم از تلقیح مصنوعی یا تولید مثل انتخابی استفاده کنیم. در حالی که انجام چنین کاری در مورد انسان امکان پذیر نیست. در این مورد یک محقق ژنتیکی میتواند از به اصطلاح آزمایشات طبیعت که در مورد دوقلوها اتفاق میافتد، سود ببرد.
شیوههای مطالعه تاثیر وراثت بر شخصیت
دو شیوه مطالعه رایج در زمینه بررسی تاثیر وراثت بر شخصیت وجود دارد:
مطالعات مقایسهای روی دوقلوها
شیوههای کنترل دوقلوها
مطالعههای مقایسهای روی دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی
دوقلوهای یک تخمکی از یک تخم که به وسیله یک اسپرم لقاح یافته، بوجود میآیند. بنابراین ساختار ژنتیکی آنها یکی است و آنها همیشه از یک جنس هستند. دوقلوهای دو تخمکی که از دو تخم که به وسیله دو اسپرم جداگانه لقاح یافتهاند، بوجود میآیند و شباهت آنها از لحاظ ژنتیکی همچون خواهر و برادران معمولی است.
در تحقیقات و بررسیهای قدیمی روی دوقلوها ، گروههای دوقلوی یک تخمکی یا دوقلوهای دو تخمکی که از یک جنس هستند، در خصوصیات مورد نظر محقق با هم مقایسه میشوند. اگر جفتهای دوقلوی یک تخمکی در مقایسه با جفتهای دوقلوی دو تخمکی شباهت بیشتری نسبت به یکدیگر داشته باشند، میتوانیم نتیجه گیری کنیم که عوامل ژنتیکی نقش مهمی در بوجود آوردن آن خصوصیت داشتهاند. لیکن این نوع نتیجه گیری فقط در صورتی معتبر است که دوقلوهای هر جفت تحت تاثیر فاکتورهای محیطی یکسان قرار گرفته باشند و این امر امکان پذیر نیست، مگر در موارد بسیار نادر. بر اساس این مشکل محققان ژنتیک شخصیت ، به روش تحقیقی دیگری روی آوردهاند که روش کنترل با دوقلوها نامیده میشود.
شیوه کنترل دوقلوها
شواهد و دلائل متعددی وجود دارد که تعدادی از دوقلوهای دو تخمکی و یک تخمکی از هم جدا شده و در محیطهای جداگانهای بطور متفاوت تربیت شدهاند و علیرغم متفاوت بودن محیط ، دوقلوهای یک تخمکی شباهت بیشتری به هم داشتند. وقتی که شخصیت این دوقلوها بعدا مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت، برخی از تفاوتهای شخصیتی موجود بین آنها ناشی از محیط و برخی از وجوه اشتراک آنها ناشی از وراثت بود. این بررسیها نشان دادهاند که دوقلوهای یک تخمکی از نظر شخصیت بطور قابل ملاحظهای به هم شبیه هستند.
نتیجه تحقیقات در مورد تاثیر وراثت بر شخصیت
با وجود مشکلات مربوط به روش شناسی در زمینه تاثیر وراثت بر شخصیت ، تحقیقات انجام گرفته ، این فرض را تائید میکنند که فاکتورهای ژنتیکی نه تنها نقش عمدهای در میزان فعالیت ، نوعدوستی ، پرخاشگری ، اضطراب ، الکسیم ، مجرمیت ، برونگرایی ، هوشمندی و مردم آمیزی دارد، بلکه نقش عمدهای نیز در زمینههای مربوط به روانپزشکی همچون اختلالات عاطفی ، مانیک _ دپرسیو ، روان پریشی و اسکیزوفرنی دارد.
شیوه عمل وراثت بر شخصیت
البته آنچه باید مورد توجه قرار گیرد این است که هیچ کدام از خصوصیات شخصیتی از طریق یک ژن به تنهایی ایجاد نمیشوند، بطوری که هیچ ژنی به تنهایی نمیتواند پایه و اساس نمونههای پیچیده خصوصیاتی باشد که تحت عنوان شخصیت مطرح میشوند. این نمونهها به صورت ویژگیهای چند ژنی (پلی ژنی) نامیده میشوند. وقتی کسی میگوید خصوصیات شخصیتی مثل مردم آمیزی ، متاثر و مبتنی بر عوامل ژنتیکی است، این بدان معناست که یک ژن یا ترکیبی از ژنها بطور مستقیم مسئولیت ایجاد آن خصوصیت را بر عهده دارند.
فقط وراثت؟
آیا وراثت به تنهایی یا در تعامل با عوامل دیگر شخصیت را تحت تاثیر قرار میدهد؟ هیچ کدام از جنبههای شخصیت مطلقا ناشی از تاثیرات ژنهای منفرد نیست و آنچه مسلم است تعامل اثرات ژنتیکی و محیطی شالوده و اساس همه اعمال ، افکار ، احساسات و نیازهای انسان هستند. اگر یک قسمت از خصوصیات شخصیتی مبتنی بر عوامل ژنتیکی باشد، مسلما قسمت دیگر آن بایستی بر اساس فاکتورهای محیطی حاصل شده باشد، تا آنجا که رفتار انسانی نشان میدهد، ژنها به تنهایی نمیتوانند کاری انجام دهند. ظهور آنها همیشه به هماهنگی با محیط بستگی دارد.
تاثیر محیط بر شخصیت آنچه به اینجا پیوند دارد... تاثیر وراثت بر شخصیت نظریات رشد
جامعه و علوم اجتماعی > روان شناسی > روان شناسی شخصیت
(cached)
--------------------------------------------------------------------------------
دید کلی
از عوامل مهم موثر بر ویژگیهای شخصیتی افراد عامل محیط است. تجاربی که فرد از محیط خود کسب میکند، ارتباط و تعاملی که با محیط دارد، بازخوردها و تاثیراتی که از محیط دریافت میدارد، رشد و شکل گیری شخصیت او را تحت تاثیر قرار میدهد. هرچند افراد انسانی با یک سری ویژگیهای ذاتی که جنبه ارثی و ژنتیک دارند، متولد میشود، اما محیط و جنبههای مختلف آن تاثیر بسزایی در بروز این ویژگیها یا مکنون ماندن آنها ایفا میکند.
بر این اساس هرچند برخی ویژگیهای شخصیت با پایه و اساس ژنتیک در فرد وجود دارند، اما ظهور و بروز آنها به شرایط محیطی بستگی دارد. برخی از ویژگیهای شخصیتی نیز عمدتا توسط محیط در فرد بوجود میآیند و ریشههای ارثی ضعیفی را در آنها میتوان شناسایی کرد. با این حال آن چه برای روان شناسان حائز اهمیت است، تعامل وراثت و محیط است که پیچیدگیهای موجود در این تعامل و تاثیر آن بر ویژگیهای مختلف شخصیتی هنوز جای پژوهش دارد.
انواع محیطهای موثر بر شخصیت
تقسیم بندیهای مختلفی میتوان روی محیط انجام داد و تاثیرات آن را بر شخصیت مورد مطالعه قرار داد. در یک تفسیم بندی کلی ، محیط به دو محیط قبل از تولد و محیط بعد از تولد تقسیم میشود. امروزه روان شناسان تاثیر عوامل محیطی قبل از تولد را بر انواع ویژگیهای رشدی و شخصیتی مسلم میدانند. شرایط روحی مادر ، احساسات عاطفی او نسبت به جنین در حال رشد و عوامل مشابه دیگر ، رشد و شکل گیری شخصیت کودک را تحت تاثیر قرار میدهد. در محیط بعد از تولد ویژگیهای شخصیتی والدین ، شیوههای تربیتی ، انواع امکانات اقتصادی ، فرهنگی و جغرافیایی محیط رشد کودک ، دارای اهمیت به شمار میروند. در یک تقسیم بندی عمومی محیط موثر بر شخصیت فرد به دو دسته محیط فیزیکی و محیط اجتماعی تثسیم میشوند:
محیط طبیعی یا فیزیکی موثر بر شخصیت
محیط فیزیکی آن محیط طبیعی است که دارای آب و هوا ، شرایط اقلیمی ، منابع غذایی و دیگر امکانات مادی میباشد. هر کدام از این عوامل میتوانند بر روی شخصیت افرادی که به نحوی با آنها در ارتباط هستند، تاثیر بگذارد. در مناطقی که با تغییرات فصلی ، تغییرات دمایی بارزی صورت میگیرد، میتوان اعمال بسیار خصمانهای را در فصل تابستان گرم بیشتر از فصل زمستان مشاهده کرد. مردمی که در مناطق کوهستانی زندگی میکنند، با غریبهها کمتر جوش میخورند. در حالی که مردمی که در مناطق جلگهای زندگی میکنند، چنین نیستند. شواهد متعددی که حاصل پژوهشهای مختلف در این زمینه میباشد، حاکی از تاثیر محیطهای فیزیکی بر شخصیت افراد و شکل گیری و رشد آن است.
محیط اجتماعی
قسمت اعظم یادگیریهایی که شخصیت افراد تحت تاثیر قرار میدهد نه در فضای معمولی محیطهای طبیعی، بلکه در محیط بسیار پیچیده که به وسیله رفتار افراد دیگر خلق و ایجاد شده است، انجام میپذیرد. منظور از محیط پیچیده اجتماعی یعنی الگوهای فرهنگی ، طبقه اجتماعی ، شیوههای تربیتی کودکان ، ساختار خانواده ، سیستمهای تعلیم و تربیت و الگوهای استخدامی است. هر کدام از اینها به نوعی تاثیرات خود را روی شخصیت افراد نشان دادهاند.
رفتار اعضای وابسته به یک فرهنگ در قبال افراد مسن ، به حس احترام به خود افراد مسن جامعه تاثیر میگذارد. اعضای یک طبقه اجتماعی بر روی نحوه گفتار ، نوع پوشش ، امکان بازآفرینی فعالیتها ، نحوه تلقی از استعدادها و اهداف زندگی تاثیر میگذارد. آنچه که افراد در دوران کودکی خویش تجربه میکنند، مانند تنبیههای انضباطی والدین ، الگوهای غذایی ، شیوه بروز احساسات و عواطف ، ممانعتها و انتظارات غالبا پایه و اساس شخصیت افراد در سنین بزرگسالی است. در ارتباط با این موضوع ساختار خانواده هم دخیل است. یعنی تعداد خواهران و برادران ، تعداد افراد خانواده ، وجود پدر یا مادر ، تماما نشان دادهاند که نقش عمدهای در تحول شخصیت کودک به عهده دارند. در خارج از محیط خانه ، شخصیت به وسیله مشخصههای محیط اجتماعی مثل مدرسه ، میزان تحصیلات ، شغل و محل کار تاثیر میپذیرد.
تفاوتهای فردی در تاثیرپذیری شخصیت از محیط
پژوهشهای مختلف نشان میدهد که حتی شرایط یکسان محیطهای طبیعی یا اجتماعی تاثیرات متفاوتی بر روی افراد گوناگون خواهند داشت. البته این مطلب از جهتی نتیجه تعامل و ارتباط عوامل وراثتی و محیطی است. به عنوان مثال تاثیر آب و هوای گرم را بر روی افرادی که در محیط پرجمعیت زندگی میکنند، در نظر بگیرید. کاملا واضح و روشن است که چنین موقعیتی ، اعمال به شدت خصمانه را افزایش میدهد، اما این امر بدان معنی نیست که هر کسی که در چنین محیطی زندگی میکند، رفتار خصمانهای خواهد داشت.
تفاوتهای فردی در عملکردهای مردم در قبال گرما در شرایط پرجمعیت را نیز از یک سو میتوان نتیجه تعامل عالی وراثت و محیط دانست. به عبارتی ، علاوه بر این که تاثیر عوامل مختلف محیطی غیر از گرما و شرایط پرجمعیت میتواند دخالت کرده و رفتار فرد را شکل دهد، عامل وراثت نیز از سوی دیگر تاثیر فزایندهای خواهد داشت. به این ترتیب در مناطق جرمخیز یک شهر هر چند آمار افراد متمایل به جرم ، ممکن است زیاد باشد، ولی این شامل همه افراد نمیشود. چرا که عواملی محیطی که موثر بر تقویت ویژگیهای شخصیتی که مانع گرایش به جرم در فرد میشود، نیز در مورد افراد وجود خواهد داشت. همین طور عاملی به نام ژنتیک که تاثیر قوی در تعامل خود با محیط برجا میگذارد
منبع:rawanbabolsar.blogfa.com
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: